واکاوی ناامنیها و آشوبهای اخیر در کشور نشان میدهد که اتاقهای فکر غربی بخصوص آمریکا در یک طراحی بسیار پیچیده و در قالب یک جنگ چند وجهی به دنبال ایجاد توقف در روندهای قدرتیابی انقلاب و نظام اسلامی و دخالت و تجزیه ایران بودهاند. در واقع، آمریکا با آموزش عدهای از افراد و در نتیجه لیدرسازی آنها در داخل با هدف همراهی مردم به خصوص طیف خاصی از جامعه، براندازی و یا حداقل تغییر در سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند.
به عبارتی آمریکا تلاش می کند با دخالت در داخل ایران از طریق حمایت از مخالفین جمهوری اسلامی ایران سیاست براندازی نرم و تضعیف ایران را تحقق بخشد. در همین راستا آمریکا با مهرهچینی از مخالفین ایران، درصدد است که "تاکتیک اجماع علیه ایران" را نیز عینیت بخشد. اخراج ایران از کمیسیون مقام زن از جمله رفتارهای آمریکا در قالب رویکرد " حمایت از مخالفین ایران" طراحی و اجرا شد. از همین رو، به نظر میرسد برخی میخواهند این سوال و شبهه را جا بیاندازند که آمریکا مخالف جمهوری اسلامی است و به تعبیر رئیسجمهور مشنگ آمریکا، بایدن میخواهد ایران را از دست انقلاب اسلامی نجات بدهد؟
این موضوع از دروغهای بزرگ شبکه منسجم خبری و تحلیلی نظام سلطه است. بله آمریکا خیلی دلش میخواهد از شر انقلاب اسلامی و تفکر الهامبخش آن خلاص شود تا دیگر به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، رقیبی در مقابلاش نباشد که منطق سکولاریستی و ماتریالیستی مکتب لیبرالدموکراسی را به چالش بکشد اما تاریخ سراسر نکبتبار مداخلات آنها در امور ملتها و دولتهای دنیا چیزی دیگری را نشان میدهد.
آمریکاییها نه تنها با انقلاب اسلامی دشمن هستند بلکه از برتری فرهنگی و تفکری تمدن ایرانی نیز به شدت میترسند و میخواهند ایران را چند پاره کنند. این موضوع با استنادات تاریخی فراوانی از روند مداخلات آمریکا در امور ایران در قبل از انقلاب اسلامی تائید میشود. از این رو، در این متن کوتاه تلاش میشود به رئوس سیاهه عملکرد مداخلهگرایانه آمریکا در ایران قبل از انقلاب به صورت اجمالی برای ادراکسازی نسل نوجوان و جوان کشورمان بپردازیم و این روند مداخلات را پس از انقلاب تا شرایط کنونی نیز ادامه دهیم تا اسیر شبهات برساخته آنها نشویم.
سیر روابط ایران و آمریکا
با مراجعه به تاریخ معاصر به خوبی می توان به سوال مذکور پاسخ داد. بررسی سیر روابط بین ایران و آمریکا در طول دوران 100 سال گذشته نشان می دهد که دو کشور در دو حوزه تعاملی و تقابلی روابط دو جانبه در برهههای مختلف زمانی داشته اند. نوسان این روابط به اندازه ای بوده است که در یک دوره ایران بعنوان متحد راهبردی آمریکا مطرح می شود(پهلوی دوم) و در دوران انقلاب اسلامی نیز اصلی ترین مخالف رویکردهای آمریکا در منطقه شناخته می شد. در عین حال که ایران دو رفتار متفاوت نسبت به آمریکا در طول دوران معاصر تجربه کرده است اما وجه تشابهی در مقابل دو رویکرد تعاملی و تقابلی ایران از جانب آمریکا قابل لمس است. در واقع آمریکا چه در دوران پهلوی و چه در دوران انقلاب اسلامی، رویکرد تلاش برای مداخله در ایران را در پیش گرفته و همچنان نیز ادامه می دهد. تنها تفاوت دخالتهای آمریکا در دو دوره متفاوت، نتیجه بخشی یا عدم موفقیت آمریکا در رسیدن به اهداف خود بوده است. بررسی سابقه روابط ایران و امریکا موید این واقعیت است که طرف امریکایی در پیریزی سیاستهای خود در قبال کشورمان رویکرد دخالت در امور ایران را به طور چشمگیری در دستور کار خود داشته است. از این جهت تاریخ روابط دو کشور فراوانی موارد دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم امریکا در امور ایران را تایید میکند. وجود چنین پیشینهای خود از مهمترین موانع فراروی بهبود روابط ایران و امریکاست و مهمتر آنکه اصرار امریکا برای تداوم چنین سیاستی چشمانداز احیای روابط دو کشور را بیش از گذشته تاریک میسازد.
از این رو به بهانه دخالتهای آمریکا در اغتشاشات اخیر روند دخالت های این کشور را در امور داخلی ایران را مورد بررسی قرار می دهیم:
الف- دوران پیش از انقلاب اسلامی
در اوایل تابستان 1262شمسی(1883م) آمریکا اقدام به تأسیس کنسولگری در ایران کرد و دیپلمات ارشد خود را به تهران فرستاد. دولت ایران هم میرزا ابوالحسن شیرازی را به عنوان نماینده رسمی به آمریکا فرستاد. در سال 1289 و در جریان تشدید رقابتهای استعماری میان روسیه و بریتانیا، دولت وقت ایران، مورگان شوستر و 4 مستشار آمریکایی را برای دارایی و خزانهداری کشور استخدام کرد. (تاریخ روابط ایران و امریکا، ویکی پدیای فارسی، 2009). تا شهریور 20 و اشغال خاک ایران توسط نیروهای متفقین مناسبات ایران و امریکا در حد روابط فرهنگی و اقتصادی باقی ماند. در 20 خرداد 1326 یک قرارداد 10 میلیون دلاری فروش سلاح به ایران به امضا رسید که ارزش واقعی آن حداقل 70 میلیون دلار بود. در 14 مهر 1328 کنگره ایالات متحده آمریکا قانون کمک به دفاع مشترک را به تصویب رساند و مبلغ 27 میلیون دلار کمک نظامی در اختیار ایران قرار داد. برخی از رئوس مداخلات آمریکا در ایران عبارتند از؛
1- دخالت در کودتای 28 مرداد 1332
تحولات اوایل دهه1330شمسی از تغییر بنیادین این روابط و آغاز سیاستهای مداخلهآمیز امریکا در ایران حکایت دارد. در سومخرداد سال1332 جانفاستر دالس، وزیر خارجهآمریکا، خبر از وقوع تحولاتی مهمدر خاورمیانه داد. در اواخرخرداد 1332 ژنرالآیزنهاور در قبال درخواستکمک دولت ایران اعلام کرد :"چون دولت ایران توانایی فروش نفت خود را دارد، دولت آمریکا هیچگونه کمک مالی به ایران نخواهد کرد . افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود، آمریکا از خرید نفت ایران خودداری خواهد کرد."
در بیست و هفتم تیر ماه سال1332 پنجاه و سه نفر از کارکنان آمریکایی، تهران را ترک کردند و در کنار آن، مقادیری سلاح برای کودتا مخفیانه و تحت عنوانکمک های انساندوستانه وارد کشور شد. در روز بیست و هشتم مرداد، طرح کودتا به طور کامل اجرا شد. بدین ترتیب کودتا با دخالت مستقیم امریکاییها پیروز شد و سرلشگر زاهدی به نخست وزیری رسید و محمدرضا پهلوی به کشور بازگشت.(کودتای 28 مرداد، سایت آفتاب) این کودتا، نمونه تمام عیاری از مداخله امریکا در امور داخلی یک کشور است که در تاریخ ایران و جهان به ثبت رسید.
2- نقش امریکا در تشکیل و تقویت ساواک
پس از کودتای 28 مرداد 32، یک سرهنگ ارتش آمریکا که به مدت چند سال در خاورمیانه برای سیا کار کرده بود، تحت پوشش وابسته نظامی، به ایران فرستاده شد. ماموریت وی آن بود که یک یگان اطلاعاتی نوین را سازمان داده و رهبری کند که در آن زمان تحت سرپرستی فرمانداری نظامی تهران تاسیس شد و در دسامبر 1953 (آذر ماه 1332) زیر نظر فرماندهی تیمور بختیار قرار گرفته بود. سرهنگ مزبور اعضای این یگان را در زمینه تاکتیکهای اطلاعاتی و روشهای بازجویی و تعقیب و مراقبت و ... هدایت کرده و آموزش داد. وظیفه اصلی این یگان اطلاعاتی، کشف و خنثی کردن همه تهدیداتی بود که متوجه شاه و حکومتش میشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، ارتباطگسترده سازمان تروریستی سیا و ساواک و نیز دخالت آمریکا در امور کشورمان آشکار شد.
3- حمایت از اقدامات رژیم شاه در سرکوب مردم
رژیم پهلوی، که به واسطه فساد گسترده در میان سران حکومت و درباریان، مخالفت با اعتقادات مردم و حرکت در جهت محو اسلام و بر قراری جو سانسور و اختناق و محو آزادی های سیاسی، اقدام به سرکوب مردم می کرد، در انجام جنایات خود همیشه به حمایتهای روسای جمهور آمریکا متکی بود. دخالت در امور داخلی ایران در صورتی برای آمریکا امکان پذیر بود که این کشور از اقدامات رژیم پهلوی حمایت همه جانبه بکند. از این رو، ایالات متحده آمریکا از رژیم پهلوی برای دخالت و تامین منافع آمریکا حمایت میکرد.
4- حضور و مداخله مستقیم در همه شئون و امور ایران
تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، عملکرد رژیم شاه ایران را به یک کشور وابسته به امریکا تبدیل کرده بود. این وابستگی به اندازه ای بود که برخی محققان همچون گازیوروسکی حکومت ایران را حکومت دستنشانده امریکا معرفی کرده اند. (گازیوروسکی، 1371، ص 52). در تمامی سالهای پس از کودتای 1332 تا سقوط شاه در سال 1357 حمایتهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی امریکا از شاه موجبات سیطره کامل امریکا بر شئون مختلف کشور را فراهم کرده بود. از لحاظ سیاسی به دلیل وابستگی سیاستگذاران کشور به امریکا، فرایند تصمیمگیری در رژیم شاه در هر دو حوزه داخلی و خارجی منطبق با ملاحظات و مطالبات امریکا به انجام میرسید و بسیاری از تصمیمات کشور با نظر مستقیم امریکاییها اتخاذ میشد. این وضعیت حاکمیت و سلطه امریکا را بر شئون مختلف کشور به دنبال داشت.
ب- دوران پس از انقلاب اسلامی
اوج تلاشهای آمریکا برای دخالت در امور داخلی کشورمان، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. به جرأت می توان گفت که آمریکا بطور شبانه روزی در طول 43 سال گذشته در حال برنامه ریزی برای دخالت در ایران است. این روند در مدلهای مختلفی طراحی شده است که از جمله می توان به جاسوسی، لیدرسازی از طریق آموزش افراد مخالف و معاند، جنگ شناختی، فشارهای اقتصادی، حمله مستقیم نظامی، ساماندهی عملیاتهای غیرمستقیم نظامی و تروریستی، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک از طریق مذاکره و نهادهای بین المللی و ... اشاره کرد.
از این رو به برخی از اقدامات و کنشگری های آمریکا در راستای دخالت و تاثیرگذاری بر رفتار جمهوری اسلامی ایران اشاره می گردد:
1- حمله نظامی به ایران
حمله نظامی آمریکا به طبس با هدف آزادسازی گروگان های لانه جاسوسی در پنجم اردیبهشت 59 پس از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان شکل گرفت اما با ناکامی این عملیات حیثیت جهانی آمریکا به شدت خدشهدار و ابهت این ابرقدرت در هم شکست.
2- کودتای نوژه
از جمله اقدامات براندازانه کاخ سفید پس از شکستحمله نظامی به طبس، طرحریزی کودتای «نوژه» در هجدهم تیرماه 1359 بود که قبل از هر اقدامی با شکست مواجه شد. دولت آمریکا برای طرحریزی و اجرای این کودتا، هزینههای سنگینی در نظر گرفته بود.
3- تحریک عراق به تجاوز به ایران
مقامات آمریکا پس از شکستسنگین در کودتای «نوژه» ، تحرکات شدیدی را برای ترغیب صدام به جنگ با ایران آغاز کردند . برژینسکی، مشاور امنیت ملی امریکا، برای آماده سازی عراق برای شروع جنگ و اطلاعرسانی به این کشور، سفرهای محرمانه متعددی در اوایل دهه 80 میلادی به بغداد کرد. صدام حسین که پس از سقوط شاه، علاقه وافری به ژاندارمی آمریکا در منطقه از خود نشان میداد، در نهایت در سی و یکم شهریور 1359 حملات وسیع و گستردهای را به ایران آغاز نمود و با حمایت آمریکا هشتسال تمام، جمهوری اسلامی را درگیر خطرناکترین و طولانیترین نبرد پس از جنگ جهانی دوم کرد.
4- ورود مستقیم آمریکا به جنگ ایران و عراق در خلیج فارس
نظامیان آمریکایی در حمایت از ارتش بعث عراق در شرایطی که ایران به یک برتری نظامی نسبت به عراق دستیافته بود، حتی از مداخله مستقیم نظامی علیه مردم ایران کوتاهی نکردند. حمایت از عراق در جنگ، علاوه بر تجهیز تسلیحاتی، به حضور نظامی در خلیج فارس و سپس درگیری نظامی منجر شد. 16 مهر 1366 بالگردهای امریکایی در تهاجمی، قایقهای کشتی سپاه پاسداران را که در آبهای خلیجفارس مشغول گشتزنی بودند، مورد حمله قرار دادند.( روزنامه جوان) همچنین تهاجم وحشیانه ناوهای آمریکایی به ناوچه «سهند» و حمله نظامی امریکا به سکوهای نفتی ایران، حمله ناو وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرباس جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 12تیر1367/3 ژوئیه 1988 از جمله اقدامات مستقیم نظامی امریکا در طول جنگ تحمیلی علیه ایران بود.
5- تلاش برای دخالت و تغییر در نتیجه انتخابات
یکی از ترفندهای آمریکا برای دخالت در امور کشور تلاش در راستای تغییر و مهندسی انتخابات کشور هدف است. جمهوری اسلامی ایران نیز همواره مورد هدف سیاستهای دخالتی آمریکا در انتخابات بوده است که اوج آن در سال 88 بوده است. در این سال غرب با حمایتهای اطلاعاتی و وارد کردن عناصر داخلی خود در روند انتخابات نزدیک یک سال کشور را وارد هرج و مرج کردند. سیاست آمریکا اجرای انقلاب مخملی در کشور بود که ناکام ماند.
6- حمایت و پشتیبانی از مخالفین و معاندین ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایالات متحده تلاش کرد تا جنبشهایی تحت عنوان «جنبشهای تجزیهطلبانه» در غرب، جنوب و شمال کشور سازماندهی و علیه نظام تحریک کند . افزون بر این، منافقین نیز از هنگام ورود به فاز شورشهای مسلحانه و عملیاتهای تروریستی بسیار وسیع از سال 1360 به بعد، تحتحمایتخاص دولت آمریکا قرار گرفتند. در سال 2018 جان بولتون مشاور امنیتی دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا در نشست منافقین در پاریس شرکت کرد و به طور علنی اعلام کرد که جشن کریسمس را در تهران برگزار خواهند کرد. موضوعی که عمق حمایتهای آمریکا از مخالفین ایران را نشان میدهد که این موضوع با این حجم بیسابقه بوده است.
در جریان آشوب های اخیر نیز آمریکا حمایت تمام عیاری از مخالفین و معاندین و تجزیهطلبان داشت. به طوری که بر اساس اطلاعات بدست آمده سازمان تروریستی سیا به طور شبانهروزی با گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب از جمله کومله در کردستان عراق ارتباط داشته است. هدف اساسی آمریکا تلاش برای تاثیرگذاری مستقیم بر سیاست های ایران است تا مانع از تحقق ایران قوی باشد. مسلط کردن اسلام گرایان افراطی القاعده و طالبان بر افغانستان در ابتدای هزاره دوم به منظور مخدوش جلوه دادن چهره اسلام و گسترش تروریسم، به زعم بسیاری از تحلیلگران و نخبگان سیاسی جهان با هدف ناامن کردن مرزهای امن ایران توسط سرویسهای جاسوسی آمریکا و غرب صورت گرفت.
7- حصر اقتصادی و اجرای تحریمهای گسترده ضد ایرانی
اقدامات تحریمی علیه نظام جمهوری اسلامی از سال 1359 توسط آمریکا کلید خورد و آنها با حصر اقتصادی ایران که تاکنون ادامه داشته است همه ساله با جعل قوانین تحریمی بیشتر، مبادرت به تضعیف نظام مالی و پولی کشورمان میکنند. تنها بعد از امضای توافق نامه هسته ای موسوم به برجام نزدیک 1700 تحریم علیه ایران اعمال شد. آمریکا با هدف تغییر در سیاستهای جمهوی اسلامی ایران و در نتیجه تهیسازی مولفه های قدرت ایران، اقدام به تحریم کشورمان میکند. اوج این رفتار را در سال 2018 شاهد هستیم که در قالب فشار حداکثری بدنبال به صفر رساندن میزان فروش نفت بودند. از این رو سلاح تحریم از جمله ابزارهای آمریکا در راستای اعمال دخالت در جمهوری اسلامی ایران است که هر سال به بهانههای مختلف باز تعریف میشود. آخرین نمونه آن نیز بهانه کردن حقوق بشر و در نتیجه اعمال تحریمهای مجدد می باشد.
8- راه اندازی جنگ تمام عیار شناختی
پس از شکست حمایت هشتساله آمریکا از عراق و ناکامی در ورود مستقیم در جنگ با ایران، واشنگتن به همراه متحدان غربی – عبری – عربیاش جنگ رسانهای- روانی پرشدتی را علیه ایران کلید زده و به فضاسازی سیاسی و بمباران تبلیغاتی شدید علیه ایران پرداخته است .در طول این سالها بلندگوهای خبرپراکنی آمریکا همچون صدای آمریکا، بی بی سی فارسی انگلیس، رسانههای صهیونیستی و ایران اینترنشنال سعودی با طرح مستمر ادعاهایی بیاساس، همچون «نقض حقوق بشر» در ایران، «حمایت ایران از تروریسم و گروههای تروریستی در جهان» ، «تلاش ایران برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی» و «اختلال در روند صلح خاورمیانه» کوشیدهاند تا هم نظام جمهوری اسلامی را از لحاظ سیاسی منزوی سازند و هم مانع پیشرفت آن در زمینه تکنولوژی هستهای و فناوری های نوین در زمینههای فضایی، موشکی و دفاعی شوند. اما بهرغم اینکه همچنان چنین رویکردی را مستمرا دنبال میکنند و شاهد مثالآن، اغتشاشات اخیر است، نتوانستهاند به نفوذ مد نظر خود جامه عمل بپوشانند. در جریان اغتشاشات شهریور 1401 عمق جنگ شناختی به اندازهای بود که مخاطبین شبکههای وابسته به محور عبری- عربی- غربی تصور کردند که ایران سقوط کرده است. تنها در 15 روز اول آشوبها در ایران که بعد فوت مهسا امینی اتفاق افتاد 17000 هزار دروغ علیه ایران و حکومت اسلامی مطرح کردند.
9- تحریک ارضی و نفتی همسایگان
طراحیها و فتنهگریهای آمریکا علیه ایران اسلامی تمامی ندارد. مخالفت با عبور خطوط لوله نفت و گاز آسیای میانه از خاک ایران و اعمال فشار بر دولت ترکیه برای لغو قرارداد 20میلیارددلاری خرید گاز از کشورمان از دیگر اقدامات شکست خورده کاخ سفید بشمار میورد. بعلاوه تحریک همسایگان، بخصوص امارات متحده عربی، برای طرح ادعاهای ارضی در خصوص جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس و تلاش برای تعمیق شکاف میان ریاض – تهران به عنوان دو قدرت منطقهای، رویکردی است که در طول این چهل سال هیچگاه آمریکاییها از آن غافل نبودهاند. همچنین جلوگیری از خرید گاز توسط پاکستان بخش دیگری از دشمنیهای آمریکا در راستای دخالت در منطقه است.
نتیجهگیری
آمریکا با تشخیص موقعیت راهبردی ایران در سه ساحت، ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ایدئولوژیکی، مهار و کنترل و به عبارت بهتر بهرهگیری از مزایای این سه موقعیت را برای خود میخواهد. از این رو، همواره در صدد مخالفت و ضدیت با ایران مستقل و قوی است و در این باره، حد یقفی برای تلاش سلطهجویانه آن وجود ندارد. در واقع، همان طور که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان تاکید کردند آمریکا به دنبال باجخواهی است و این باجخواهی نقطه پایانی برایش متصور نیست جزء این که ایران را مجددا در مدار خود ببیند و تعریف نماید. از این منظر، ایستادگی ایران اسلامی در مقابل دشمنی است که نمیخواهد ملت ایران میسازد که امام راحل جایگاه معنوی و عینی آنها را بالاتر از ملت زمان رسولالله و حضرت امیر علیهمالسلام میدانستند. چرا که این مقاومت تنها راه عزت آفرینی و استقلالخواهی واقعی است. و همین بصیرت دینی و سیاسی است که ملت ایران را با وجود گلایهها و مشکلات اقتصادی و معیشتی پای ایران و انقلاب اسلامی نگه میدارد.